گروهی افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی را اقدامی از سوی دولت در سایه میدانند و گروهی دیگر آن را نتیجه ضعف تیم اقتصادی دولت قلمداد میکنند. اما بحرانهای کنونی به صورت عام و بحران کنونی ارزی به صورت خاص، بزرگتر از آن هستند که عواملی در سطح کنشگران فردی پدید آورنده آن باشند.
دو اصل درباره رفتار سیستمها به صورت عام و سیستمهای حکمرانی به صورت خاص وجود دارد که در تحلیل شرایط کنونی کشور میتواند کمک کننده باشد؛ این دو اصل عبارتند از:
1- یک سیستم بیشتر تمایل به تحریف اطلاعات به گونهای دارد که بیشترین پاداش و کمترین تنبیه را برای آن در پی داشته باشد.
2- یک سیستم، اولویت پردازش ضروری را به آن دسته از اطلاعاتی میدهد که پیچیدگی موضوع را کم میکنند.
سیستم حکمرانی کشور نیز بر اساس دو اصل فوق در تمامی سالهای گذشته اطلاعات را به گونهای تحریف کرده است که بحرانهای برآمده از طراحی ناکارآمد و ضعفهای خود را متوجه کنشگران فردی و یا قدرتهای خارجی کرده است؛ بی دلیل نیست که تمامی روسای جمهور پیشین از منظر این سیستم، اکنون بی اعتبار شدهاند؛ چرا که این سیستم برای پوشاندن نقاط ضعف خود به قربانی نیاز دارد و قربانی جدید است.
در کشور در تمامی سالهای گذشته و از قضا در مورد همین بحران کاهش ارزش پول ملی، گروههای ی رسمی فعال در کشور از تنها عاملی که سخن به میان نمیآورند، ناکارآمدی سیستم حکمرانی کشور است.
از منظر این گروهها، در بحرانها همواره مدیران، کنشگران و گروههای ی رقیب مسئول بودهاند و هیچگاه از علت اصلی پیدایش بحران، یعنی ناکارآمدی سیستم حکمرانی سخنی به میان آورده نمیشود. سخن اینجاست که مگر این سیستم حکمرانی در مجموع سالهای گذشته در عرصههای آموزش، محیط زیست، میراث فرهنگی، ت داخلی و ت خارجی عملکرد مثبت و رضایت بخشی داشته است که انتظار داریم در عرصه اقتصادی و مشخصا حفظ ارزش پول ملی عملکرد مناسبی داشته باشد.
روند نزولی کاهش ارزش پول ملی ارتباطی تنگاتنگ با عامل کاهش سطح آبهای زیرزمینی، کاهش سطح سرمایه اجتماعی فردی و نهادی، کاهش وسعت جنگلهای کشور، کاهش ارزش پاسپورت ایران و تمامی کاهشها و افزایشهای نگران کننده ایران امروز دارد.
زمان آن رسیده است که درباره این علت مشترک گفتگو کنیم؛ به تعویق انداختن گفتگو درباره این علت، متهم کردن این کنشگر و یا آن کنشگر و تمرکز بر توصیههای اخلاقی به مردم عادی برای مصرف کمتر آب و نخریدن ارز، نه تنها کمکی به حل بحران نخواهد کرد بلکه زمان را برای جلوگیری از رسیدن کشور به مرز فروپاشی از بین خواهد برد و فضای ذهنی جامعه را مغشوش خواهد میکند.
اکنون دو راه بیشتر پیشرو نداریم: آغاز گفتگویی شفاف درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی و یا ادامه مسیر تا رسیدن به مرز سقوط.
آقای ! بزرگترین مسئولیت شما در شرایط کنونی آغاز گفتگویی شفاف با جامعه ایرانی درباره ناکارآمدیهای نظام حکمرانی است؛ بدون سخن گفتن از آنها که البته موجبات رنجش بسیاری و از جمله خودتان را فراهم خواهد کرد، رهایی از شرایط کنونی امکانپذیر نیست. سیستمهای حکمرانی ناکارآمد برای ادامه حیات به کنشگرانی نیاز دارند که مسئولیت بحرانهای سیستمی را بر عهده آنها بگذارند تا از این طریق هم نقش خود را در پیدایش بحرانها بپوشانند و هم از پیچیدگیهای موضوع بکاهند و این بار نوبت شماست.
⚠️ برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
در یکی از داستانهای صبحی، زنی از همسر خود که در حال انبار کردن گندم در زیرزمین خانهشان است، علت این کار را جویا میشود؛ و مرد، اینگونه پاسخ میدهد:
شاهمُردگی نزدیک است و به احتمال فراوان قحطی در پیش.
مرگ شاه در تاریخ ایران، با ایجاد ناپایداریهای اقتصادی و ی پیوندی دیرینه داشته است. این از آن روست که بواسطه طراحی خاص نظام پادشاهی، بخش قابل توجهی از قدرت ی و اقتصادی کشور، در ید شاه و نهادهای زیرمجموعه او بوده و این تراکم قدرت با نزدیک شدن به زمان انتخاب جانشین، هم تضاد را بین رقبا بر میانگیخته و هم در کشور ناپایداریهای اساسی ایجاد میکرده است.
در نظام جمهوری اسلامی با وجود برخی تغیرات اساسی در مقایسه با نظام پادشاهی، از آنرو که مساله تمرکز قدرت اقتصادی و ی در نهادهای زیرمجموعه بلندپایهترین مقام نظام، همچنان پابرجاست، مساله جانشینی میتواند به تضادها و بحرانهای اساسی منجر شده و به شدت پایداری ایران را در معرض تهدید قرار دهد.
با در نظر داشتن سوابق فکری هیات رئیسه کنونی مجلس خبرگان، میتوان با قطعیت بالایی بیان کرد که از سویی دستکم بیش از نیمی از ایرانیان، اختلاف نظرهایی اساسی با آنها دارند و از سوی دیگر پایداری ایران، مهمترین متغیر در منظومه فکری این هیات رئیسه نیست.
انتخابات کنونی هیات رئیسه مجلس خبرگان بیش از پیش نشان داد که با وجود تلاش تحولخواهان برای ایجاد یک اقلیت قوی در این مجلس، تحولخواهان امکان اثرگذاری در تصمیمگیریهای آن را نداشته و احتمالا در شرایط حساس، خروجی این مجلس همان خروجی مدنظر هیات رئیسه کنونی است.
با توجه به مطالب فوق، گزینه جانشین رهبرِ برآمده از این مجلس، دارای دو ویژگی خواهد بود: نخست آنکه مقبولیت چندانی در بین جامعه ایران و حتی علمای برجسته حوزههای علمیه نخواهد داشت؛ و همین امر سبب میشود که برای جبران بحران مشروعیت، دستکم در سالهای نخست، فضای کشور، فضایی امنیتی شود؛ و دیگری آنکه مفاهیمی چون منافع ملی و پایداری ایران، مفاهیمی دسته چندم در منظومه فکری فرد منتخب است.
مجموعه شرایط بیان شده و سایر مواردی که مجال پرداختن به آنها در این فرصت نیست،، ایران را در موقعیتی قرار میدهد که مساله جانشینی میتواند به بحران و چالشی برای پایداری آن منجر شود؛ چالشی اساسی، که تن تبدار ایران در شرایط کنونی به احتمال فراوان توان تحمل آن را نخواهد داشت.
من راه حل این مساله را نمیدانم؛ اما میدانم که اگر بحران آب را برخی کنشگران کلیدی به عرصه رسانه نمیکشاندند و آن را تبدیل به موضوعی برای گفتگوی ملی نمیکردند، امروز بیگمان فهم ما از بحران آب کمتر و وضعمان از شرایط کنونی بدتر بود. بنابراین نخستین گام برای مواجهه مناسب با یک چالش و مساله ملی و یافتن راه حلی بهینه، تبدیل کردن آن به موضوع گفتگویی ملی است.
از آنان که دغدغه پایداری ایران و منافع ملی را ندارند انتظاری نیست؛ اما تحولخواهان اثرگذاری که بنا به دلایل گوناگون به چنین موضوع مهمی نمیپردازند و آن را از دستور کار گفتگوهای ملی خارج کردهاند، بیگمان در برابر آینده ایران و ناپایداریهای اساسی ناشی از این موضوع مسئولاند.
در واپسین ساعات سال 1396، تمامی اساتید، دوستان و نخبگانی را که در دغدغهمندیشان به منافع ملی تردیدی نیست به چالش پرداختن به این مساله و تبدیل کردن آن به موضوع گفتگوی ملی در سال 1397 دعوت میکنم.
تنها یادمان باشد که تاریخ برای تاریخسازی منتظر ما نمیماند.
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانهی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینهی مهر و هم آتشکدهی عشق،
هم صاعقهی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر میچمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین، حوصلهی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچهی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایام شمائید (پیرایه یغمایی)
برای دریافت تحلیلهایی در زمینه سیستمهای حکمرانی به کانال زیر بپیوندید:
@governancesystems
(در ضرورت توجه به خطر رسیدن چرخه شوم اعتراض، سرکوب و افول سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی به نقطه بی بازگشت)
به جز چند باری آن هم کوتاه، فرصت بهرهگیری مستقیم از دکتر عبدالحسین نیکگهر را نیافتهام؛ اما در یکی از این معدود دیدارها او خاطرهای را تعریف کرد که با عنوان این مطلب و موضوعی که در ادامه به آن پرداخته میشود ارتباط مییابد. سالها پیش او را برای ایراد سخنرانیای در جمع برخی فرماندهان انتظامی دعوت میکنند و او در پایان سخنان خود خطاب به آنها میگوید: «خاطرتان باشد که میتوان به سرنیزه تکیه کرد اما نمیتوان بر روی آن نشست».
سیستمهای حکمرانی، بسته به نوع طراحی، برای کنترل نیتیها و اعتراضها، از روشهای گوناگونی بهره میگیرند؛ که ارتباطی تنگاتنگ با درجه تکامل یافتگی آنها دارد.
سیستمهای حکمرانی متکامل، عموما با شناسایی علل موثر بر وقوع اعتراضهای عمومی، تلاش میکنند با حذف و یا کنترل علل اثرگذار بر وقوع این نیتیها، که حتی در بعضی موارد میتواند وابسته به ایجاد اصلاحاتی اساسی در طراحی خود آنها باشد، از احتمال تکرار اعتراضها کاسته و از ایجاد چرخه شوم اعتراض، سرکوب و افول سرمایه اجتماعی و مشروعیت نظام جلوگیری میکنند. بدیهی است که حتی در این نظامها نیز در مواردی معدود، چارهای جز بهرهگیری از روشهای سخت برای مواجهه با اعتراضهای عمومی وجود ندارد. این نظامها را میتوان نظامهای حکمرانی تکیه کننده به سرنیزه نامید. در این نظامها، عموما اعتراضهای عمومی به اصلاح علل موثر بر شکلگیری این نیتیها و نه شکلگیری چرخه شوم اعتراض و سرکوب منجر میشود و همین امر احتمالا یکی از علل موثر بر افزایش طول عمر این نظامهاست.
اما نظامهای ی و حکمرانی کمتر تکامل یافته، به محض مواجهه با اعتراض و نیتی عمومی سعی در پاک کردن صورت مساله از طریق اتکا به ابزارهای سخت دارند . این موضوع، سبب شکلگیری چرخهی شوم اعتراض، سرکوب، افول سرمایه اجتماعی و کاهش مشروعیت نظام میشود که در نهایت این نظامهای حکمرانی را بواسطه کثرت استفاده از ابزارهای سرکوب، وادار به نشستن بر روی سرنیزه میکند و عاقبت نشستن بر روی سرنیزه نیز مشخص است.
مدتی است که در کشور، نیتیها و اعتراضهای عمومی آشکار، از اعتراضهای ی به سوی اعتراضهای اقتصادی در اشکال گوناگون آن چرخیده است؛ و تقریبا روزی نیست که خبر تجمع و یا اعتراضی در ارتباط با موضوعی اقتصادی را در یکی از استانهای کشور نشنویم . مسائل اقتصادی در مقایسه با مسائل ی از پتانسیل بیشتری برای جلب افراد، گروهها و طبقات اجتماعی گوناگون برخوردارند و کنترل اعتراضهای عمومی ناشی از این مسائل، دشوارتر و پرهزینهتر از کنترل نیتیهای عمومی ی است. این شرایط، نشانهای نگران کننده است که دلسوزان کشور پیش از آنکه چرخه شوم اعتراض، سرکوب و افول سرمایه اجتماعی به نقطهای بی بازگشت برسد میبایست به آن توجه کنند. اگرچه اصلاح علل اصلی موثر بر وضعیت اقتصادی نامناسب کشور دشوار، سخت و پرهزینه است اما در مقایسه با دشواریها و هزینههای رسیدن به نقطه بی بازگشت چیزی نیست.
@governancesystems
مسئولین وزارت بهداشت به صورت مرتب، مهمترین عوامل مرگ و میر ایرانیان را رصد کرده و اعلام می کنند، بر اساس اعلام آنها مهمترین عوامل مرگ و میر ایرانیان عبارتند از: بیماری های قلبی، سکته های مغزی، فشار خون، دیابت، حوادث جادهای و انواع سرطان. اما به نظر میرسد آنها آگاهانه یا ناآگاهانه یکی از مهمترین عوامل موثر بر مرگ و میر ایرانیان را فراموش کرده اند و آن بیماری نظام سلامت در ایران است.
یکی از مهمترین وظایف نظام سلامت، بهبود وضعیت بهداشت و سلامت جامعه هدف است. این مهم از دو طریق ممکن میشود: 1- کنترل و تنظیم رفتارهای جامعه هدف در جهت پیشگیری از وقوع بیماری 2- درمان بیماری.
یک نظام سلامت پیچیده و تکامل یافته، با اتخاذ نگرشی سیستمی به بیماری و ایجاد زمینه برای مشارکت متخصصینی از رشتههای گوناگون، جهت رسیدن به تبیینی بین رشتهای از بیماری، عموما در تحقق هدف نخست موفق است و از طریق اقدامات نرم و تگذاریهای مناسب، درخواست و هزینههای بخش درمان را به شدت کاهش میدهد.
اما یک نظام سلامت ناکارآمد و بیمار، بواسطه ناکارآمدی و ناتوانی از انجام وظایف خود در بخش نخست، بخش عمدهای از هزینهها و توان خود را صرف درمان بیمارانی میکند که بواسطه ضعف عملکردی همین نظام سلامت، به بیماری مبتلا شدهاند. چنین نظامی بیمار و ناکارآمد است و در نهایت به دلیل افزایش تعداد بیمارانی که بواسطه ادامه اثرگذاری عوامل موثر بر وقوع بیماریها مرتبا بر تعداد آنها افزوده میشود شکست خواهد خورد.
دقیقا در چنین نظام سلامت ناکارآمدی است که نقش پزشکان بیش از اندازه برجسته شده و منافع اقتصادی - ی هنگفتی بواسطه این ناکارآمدی نصیب آنها میشود؛ چرا که در یک نظام سلامت کارآمد که بر بخش نخست وظایف این نظام نیز به همان اندازه بخش دوم و حتی بیش از آن تاکید شده است، اولا هزینههای بخش درمان، که پزشکان عموما در آن شاغلاند، به واسطه کاهش تقاضا برای خدمات این بخش، کاهش یافته و در ثانی هزینههای تخصیص داده شده برای سلامت جامعه هدف در سراسر بخشهای دیگر نیز هزینه میشود؛ بنابراین بخشی از بودجههای تخصیص داده شده برای نظام سلامت، نصیب سایر متخصصینی میشود که میبایست وما برای ایفای بهینه وظیفه نخست، از تخصص و مهارت آنها نیز بهره گرفت و دیگر مجالی برای یکهتازی پزشکان و کسب مزایای اقتصادی سرشار از این ناکارآمدی توسط آنها فراهم نمیشود.
از این منظر نظام سلامت در ایران بی گمان بیمار است و یکی از دلایل اهمیت و اقتدار بیمارگونه پزشکی در این کشور، همین نظام ناکارآمد و بیمار سلامت است و البته شاید بتوان گفت یکی از موانع بزرگ پیشرو برای اصلاح و کارآمدسازی این نظام سلامت هم همین اقتدار و علاقه به حفظ آن است.
نظام سلامت بیمار ایران، بدون توجه به سبک زندگی، الگوی تغذیه، آلودگیهای هوایی و آبی و سایر عوامل اقتصادی، اجتماعی و حتی ی موثر بر وقوع بیماریها، مرتبا هزینههای هنگفتی را به بخش درمان تزریق میکند. وضعیت این نظام سلامت همانند بیماری است که دچار خونریزی داخلی شده است و پزشکان بدون توجه به این مهم، مرتبا به این بیمار خون تزریق میکنند. مقایسه بودجههای اختصاص یافته به بخش پیشگیری و درمان در نظام سلامت ایران میتواند گویای بیماری «توجه بیش از حد به درمان و بیتوجهی به پیشگیری» در این نظام باشد.
از قضا، نوع تزریق بودجه به بخش درمان نیز خود به میزان بسیار زیادی ناکارآمد است و بخش عمدهای از مزایای اقتصادی بخش درمان نصیب پزشکانی میشود که تنها یکی از بازیگران این عرصه و نه وما مهمترین آنها هستند. کافی است به شکاف حقوقی و اقتداری بین پزشکان و پرستاران و سایر افراد شاغل در بخش درمان نگاهی بیاندازیم تا یکی از نمودهای مهم بیماری نظام سلامت ایران در بخش درمان را نیز مشاهده کنیم.
نظام سلامت در ایران برای آنکه بتواند نقشی اساسی در بهبود وضعیت سلامت ایرانیان بازی کند پیش از تزریق بودجههای بیشتر، نیازمند یک آسیبشناسی و درمان، با حضور متخصصینی از رشتههای گوناگون است؛ وگرنه این بیمار از توانایی لازم برای بهبود وضعیت سلامت ایرانیان برخوردار نیست و تنها همانند چاه ویلی بخش عمدهای از منابع ملی را بلعیده و نصیب عدهای اندک میکند، بدون آنکه بهبودی در وضعیت سلامت ایرانیان ایجاد شود.
@governancesystems
اگر بخواهیم با منطق قطعی خبر درگذشت لطفعلی عسکرزاده پدر منطق فازی، را بیان کنیم باید بگوییم که او در سن 97 سالگی درگذشت؛ اما با اتکا به نظریهای که او پدیدآورنده آن بود بیان این خبر به این سادگی امکان پذیر نیست و شاید باید ساعتها در مورد آن بنویسیم.
او با طرح نظریه مجموعههای فازی به ما آموخت که جهان و واقعیت، پیچیدهتر از آن است که بتوانیم با منطق قطعی صفر و یک، آن را درک نموده و پیرامون آن قضاوت کنیم.
با اتکا به نظریه او میتوان بیان کرد که یکی از مهمترین علل بحرانهای پیچیده پیش روی ایران، عدم انطباق طراحی نظام حکمرانی این کشور با منطق فازی است. این نظام حکمرانی به پرسشهای پیچیدهای چون چگونگی کنار آمدن با محدودیتهای اکولوژیک ایران، چگونگی دست یافتن به توسعه، چگونگی تعامل با جهان، چگونگی مواجهه با مسائل اجتماعی، چگونگی مواجهه با تغییرات محیطی و . پاسخهایی سطحی و ساده داده که نه تنها به کار حل مسائل نمیآمدهاند، بلکه مسائل را به بحران تبدیل کرده و بر پیچیدگی بحرانهای پیشروی ایران دامن زدهاند.
اگر درستی نظریه عسکرزاده را پذیرفتیم، آنگاه اساسیترین گام برای مواجهه با بحرانهای پیشروی ایران، طراحی و پیادهسازی یک نظام حکمرانی فازی است؛ امری که اگرچه در سخن بسیار ساده مینماید اما در عمل اما و اگرهای بسیاری دارد که دامنهای بی نهایت بین صفر و یک را در بر میگیرند.
@governancesystems
✍️ سجاد فتاحی - جامعهشناس
✅ یک نظام حکمرانی که وظیفه پاسخگویی به نیازها و تنظیم و کنترل رفتارِ کنشگرانِ فردی و جمعی در یک حوزه را بر عهده دارد، در صورت ناکارآمدی و ناتوانی در پاسخ به نیازهای کنشگران یا مواجه شدن با حجم قابل توجهی از درخواست برای پاسخ به نیازها در یک بازه زمانی کوتاه، اصطلاحاً دچار شکست خواهد شد؛ و اگر این نظام حکمرانی، یکی از نظامهای مهم در کشور یعنی نظام بهداشت و سلامت باشد جامعه را به مرحله آشوب میرساند.
✅ رصد اخبار و واکنشهای اجتماعی و بررسی اظهار نظرهای صورت گرفته از سوی مقامهای مختلف در ارتباط با کمبود اقلام گوناگون (دستکش، ماسک و مواد ضد عفونی کننده و .) نشاندهنده آن است که جامعهی ایرانی در حال حرکت به سمت وضعیت هراس جمعی است و طی روزهای آتی نظام بهداشت و سلامت کشور هم بواسطه این هراس و هم بواسطه افزایش تعداد بیماران مبتلا به کرونا با حجم قابل توجهی از درخواست روبرو خواهد شد؛ که میتواند این نظام را دچار شکست و فروپاشی کند؛ با وقوع این وضعیت به مرحله آشوب اجتماعی خواهیم رسید که اصولاً کنترل ناپذیر است.
✅ علت رسیدن جامعه به این وضعیت یا بزرگی بحران پیشرو یا ضعف نهادهای حکمرانی است که در مورد وضعیت کنونی ایران میتوان هر دو عامل را موثر دانست.
✅ با ادامه وضعیت کنونی، جامعهی به هراس درآمده، به مراکز درمانی هجوم خواهد برد و نظام درمانی کشور به نقطه شکست خواهد رسید. از سوی دیگر درخواست برای اقلام پیشگیرانهای چون ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی کننده به میزان زیادی افزایش خواهد یافت و بخش قابل توجهی از کالاهای موجود در بازار به سمت بازار سیاه روانه خواهد شد، این موضوع چرخه شوم کمبود اقلام و افزایش قیمت را به طرز کنترل ناپذیری شکل خواهد داد. اگر شیوع بیماری کرونا را یک ورودی ضربه به نظام حکمرانی سلامت ایران بدانیم این ورودی تمامی آسیب های موجود در این نظام را برجسته کرده و آشفتگی نهادی و سازمانی در ایران را به شدت افزایش خواهد داد؛ این موضوع امکان رسیدن به مرحله آشوب و آشفتگی اجتماعی را افزایش می دهد.
✅ به نظر میرسد پیش از رسیدن کشور به این وضعیت بحرانی باید مجموعهای از اقدامات زیر را هرچه سریعتر در دستور کار قرار داد:
⭕️ مشارکت گروههای اجتماعی صاحب نفوذ در جامعه را (پزشکان، هنرمندان و .) برای کنترل بحران ضمن حفظ استقلال آنها به صورت سیستماتیک جلب کرد.
⭕️ به سوالات مطرح در ذهن جامعه و مطالبات اجتماعی موجود در رابطه با این ابهامها به سرعت و با کیفیت مناسب پاسخ داد.
⭕️ از مجامع جهانی و کشورهایی که از امکانات لازم برای کمک به ایران در چنین شرایطی برخوردارند درخواست کمک نمود؛ این اقدام برای به تاخیر انداختن رسیدن به مرحله شکست و آشوب لازم و ضروری است و نباید به تاخیر انداخته شود. باید پذیرفت که بزرگی این بحران نسبتی با توانمندیهای ما ندارد.
⭕️ هرچه سریعتر نسبت به شناسایی نقاط ضعف ستاد ملّی مبارزه با کرونا و برطرف نمودن آنها اقدام کرد؛ در چنین بحرانهایی اقتدار، کارآمدی، مرجعیت و اعتماد بالای جامعه به هسته مرکزی مقابله با بحران امری مهم و استراتژیک است؛ که به نظر میرسد این ستاد در ارتباط با موارد فوق با مسائلی جدی روبروست.
✅ باید توجه داشت که مرحله اول مواجهه صحیح با چنین بحرانی پذیرش بزرگی آن است؛ چرا که اگر بزرگی بحران کمتر از آنچه باشد که ما میپنداریم ضرری نکردهایم و اگر بزرگتر باشد تمامی اقداماتی که در حد توان بوده است را انجام دادهایم. امیدوارم ناشنوایی سیستماتیک نظام حکمرانی در ایران دست کم در این مورد برطرف شده و چنین هشدارهایی هر چه سریعتر شنیده شود.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
t.me/SIAGS
✍️ سجاد فتاحی
✅ جامعهی ایرانی جامعهای یگانه است؛ نه از آنرو که ذات این جامعه بی همتاست؛ بلکه از آن سبب که استمرار چند هزار ساله این جامعه در این قلمرو جغرافیایی، به انباشتی از ذخایر فرهنگی و اجتماعی انجامیده است که منبعی غنی برای ماندگاری در شرایطی بحرانی است؛ از این منظر این جامعه را میتوان یکی از پیچیدهترین جوامع بشری دانست. گرچه باید توجه داشت که این منبع نیز همانند هر ذخیرهی دیگری اگر بر آن افزوده نشده و صرفاً مصرف شود روزی به پایان خواهد رسید و آن روز آغاز فروپاشیِ اجتماعیِ این تمدن کهن است.
✅ سرِّ ماندگاری ایران در شرایطِ سخت نیز همین است؛ اما تمدن ایرانی در چند سده ی اخیر بویژه پس از ضعف حکومت صفوی دچار دولت ها و حکومت هایی شد که قابلیت ها و ظرفیت های آنها نسبتی با مسائل نوظهور پیش روی جامعهی ایرانی نداشت. این روند سینوسی افت #قابلیت_حکومت، در شرایط کنونی به کمینه مقدار خود رسیده است؛ به عبارتی اگر در گذشته برخی نهادهای دولت در ایران از اندک قابلیت هایی برای حل مسائل جامعهی ایرانی برخوردار بودند، این قابلیت ها نیز از دست رفته و ما در حال گذار از مرحله #حکومتی_هردمبیل (که در آن دست کم برخی نهادهای دولت دارای ظرفیت و قابلیت مثبت برای حل مسائل جامعه هستند) به سمت #حکومتی_شکست_خورده (حکومتی با قابلیت منفی که در آن کلیه نهادهای حکومتی در حل مسائلی که برای مواجهه با آنها طراحی شدهاند ناتوان اند و صرفاً با اتکا به ابزارهای قدرت سخت، جامعه را استثمار کرده است) هستیم.
✅ تصور میکنم در چنین شرایطی افزایش قابلیتِ حکومت که لازمه ی ماندگاری آن است دشوار و تقریباً غیر ممکن است؛ تنها راهبردِ ممکن برای حفظ موجودیت این جامعه، پرهیز #ایران_گرایان از در افتادن به دام منازعه هایی کاذب با یکدیگر و با جامعه، توجه آنها به علل ریشهای پیدایش شرایط کنونی، توضیح و تشریح این علل بنیادین برای جامعه، ائتلاف ایران گرایان برای کنترل نیروهای واگرای برآمده از دهه ها ناکارآمدی در حل مسائل و اندیشیدن به طراحی دولتی است که از قابلیت ها و ظرفیتهای مناسب برای مواجهه بهینه با مسائل پیچیده و بدخیم پیش روی جامعهی ایرانی برخوردار باشد؛ طرحی که هم به کار اصلاح امروز میآید، اگر فرصتی فراهم شود، و هم به کار بنیان گذاری احتمالی فردا.
⭕️ پی نوشت: برای آشنایی بیشتر با مفاهیمی چون قابلیت مثبت و منفی، حکومت هردمبیل و شکست خورده به #کتاب_توانمند_سازی_حکومت مراجعه کنید.
⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
t.me/SIAGS
درباره این سایت